مصاحبه با عمار بکتاش، دبیر اوّل حزب کمونیست سوریه
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

 

 

مارینلا کورجیا، موریزیو موسولینو، سرجیو کارارو

24 août 2013

ملاقات عمومی در رم با دبیر اوّل حزب کمونیست سوریه، عمار بکتاش و مصاحبۀ عمومی برای آگاهی از دلایل و رویدادهای جاری و نتایج جنگ داخلی در سوریه و یا به عبارت دیگر تلاش برای بی ثبات سازی کشوری که در خاورمیانه زیر نظارت و در اختیار امپریالیستها نیست.




حمله به سوریه به چه هدفی انجام گرفته است؟

سوریه در خاورمیانه، به ویژه پش از اشغال عراق، برای کشورگشائی های آمریکای شمالی سد باز دارنده ای است. ولی در واقع  بازیگر اصلی این طرح در اسرائیل است، رئیس جمهور اسرائیل شیمون پرز این هدف را از سال 1980 پی گیری می کند. کموینست های سوریه این طرح را «سرزمین موعود بزرگ» نامیده اند. سوریه دستورات ایالات متحده و اسرائیل را در خاور میانه نپذیرفت، و از مقاومت عراق پشتیبانی کرد، از مقاومت لبنان و حقوق بین المللی مردم فلسطین نیز پشتیبانی به عمل آورد.

شورش، بحران و جنگ داخلی در سوریه چگونه آغاز شد؟

در تحلیل کمونیست ها، شرایطی که لیبرال ها به سال 2005 ایجاد کردند مطرح می باشد. این سیاست سه تأثیر منفی در بر داشت : افزایش نابرابری اجتماعی، حذف و تبعیض اجتماعی بیش از پیش گسترش یابنده در حومۀ دمشق، کاهش شرایط زیستی مردم. این روند وضعیت مساعدی برای نیروهای ارتجاعی، مانند اخوان المسلمین فراهم ساخت که از سوی لومپن پرولتاریا، و به ویژه روستا نشینان مورد پشتیبانی قرار گرفت. وقتی ما در پارلمان این وضعیت را افشا کردیم، ما را متهم کردند که از دیدگاه ایدئولوژیک موضع گیری کرده ایم و ما را احمق دانستند.

در سوریه می خواهند همان کاری را تکرار کنند که در مصر و تونس به وقوع پیوست. ولی در مورد مصر و تونس ما با دو کشوری سروکار داریم که در جبهۀ امپریالیست ها است. در مورد سوریه، وضعیت متفاوتی در کار بود. با راه اندازی تظاهرات مردمی در مناطق روستائی درعا و ادلب شروع کردند. ولی در شهرها فورا تظاهرات بزرگ مردمی به پشتیبانی از بشار اسد به راه افتاد. در آغاز تظاهرات، پلیس تیراندازی نمی کرد بلکه از بین تظاهر کنندگان افرادی دست به اعمال خشونت آمیز می زدند، به این ترتیب بود که طی هفت ماه اوّل پلیس و ارتش نسبت به تظاهر کنندگان قربانیان بیشتری را متحمل شد. وقتی روش تظاهرات دیگر کارائی خود را از دست داد، به اعمال تروریستی روی آوردند و قتل های هدف گیری شده از بین شخصیت های دولتی، مقامات عالی رتبه و روزنامه نگارانف و به همین گونه تخریب زیر بناهای مدنی را آغاز کردند.

دولت با اتخاد تدابیر اصلاحاتی مانند پلورالیسم و آزادی مطبوعات به این وضعیت پاسخ گفت، یعنی اصطلاحاتی که ما از آن پشتیبانی کردیم. ولی نیروهای ارتجاعی این اصطلاحات را نفی کردند. ما کمونیست ها، به این معادله پی بردیم : گفتار و عمل باید به گفتار و عمل روبرو شود. ولی تروریسم باید با حاکمیت قانون، و بر قراری نظم رویاروئی کند.

بعد به مرحلۀ سوم رسیدیم. شورش مسلحانۀ واقعی. سوء قصد هدف گیری شده به جان افراد و خرابکاریها علامتی بود برای آغاز حمله علیه دمشق. سپس حملات روی حلب متمرکز شد که از به دلیل وضعیت جغرافیائی عبور و مرور و تدارکات را از خارج تسهیل می ساخت. دولت با تحمیل حاکمیت قانون واکنش نشان داد. لازم به یادآوری است که مداخلۀ نظامی و بمباران هوائی در منطقه ای صورت گرفت که ساکنان آن به شکل گسترده گریخته بودند. در ضد حملۀ ارتش سوریه، شورشیان به شیوۀ بربرمنشانه ای واکنش نشان دادند، حتی در مناطقی که سربازی وجود نداشت. و بعد حلب را محاصره کردند.

چرا سوریه مقاومت می کند، و مفهوم آن چیست؟

در این ده سال گذشته عراق اشغال شد و لیبی باید تسلیم می شد، ولی سوریه بر عکس، نه. به دلیل انسجام درونی آن، نیروهای نظامی قدرتمندتر، مناسبات بین المللی با ثبات تر یا به این علت که مداخلۀ نظامی قدرت های امپریالیستی هنوز به شکل مستقیم صئرت نگرفته است؟

در سوریه، خلاف عراق و لیبی، همیشه مناسبات بین المللی نیرومندی وجود داشته است. کمونیست ها از سال 1966 بی وقفه با دولت کار کرده اند. سوریه اگر می خواست تنها روی ارتش حساب کند، نمی توانست مقاومت کند. سوریه قادر به مقاومت بود چونکه پشتیبانی مردمی داشت و می توانست روی آنها نیز حساب کند. علاوه بر این سوریه از پیوندهایش با ایران، چین و روسیه بهره مند بود. و اگر سوریه پا بر جا باقی بماند، تاج ها فرو خواهند افتاد زیرا روشن می شود که راه های دیگری وجود دارد. مبارزۀ ما بین المللی است. یک کارشناس روسی به من گفت : «نقش سوریه شبیه نقش اسپانیا علیه فاشیسم است».

 

حوادث مصر چه تأثیری روی وضعیت فعلی سوریه می تواند داشته باشد؟

بین آنچه در مصر روی داده و آنچه در سوریه در شرف وقوع است رابطۀ دیالکتیک وجود دارد. وجه مشترک این رابطۀ دیالکتیک نا رضایتی مردم است، ولی مقاومت سوریه سقوط رژیم اخوان المسلمین در مصر را تسریع ساخت و این واقعه خیلی به سوریه کمک خواهد کرد. زیرا سقوط اخوان المسلمین نشان می دهد که مردم از انها پشتیبانی نکردند.

اخیرا طی مصاحبه ای رئیس جمهور سوریه بشار اسد اظهار داشت : «در سوریه، ما تهاجم اسلامگرائی سیاسی را شکست دادیم». در این مورد چه فکر می کنید؟

ما کمونیست های سوریه، از اصطلاح اسلام سیاسی استفاده نمی کنیم. اسلام تنوعات متعددی را در بطن خود دارد. جبهۀ ارتجاع مدافع امپریالیسم مانند اخوان المسلمین و جبهۀ طرفداران پیشرفت مانند حزب الله و حتی ایران. من شخصا ستایشگر الگوی ایرانی نیستم، ولی ایرانی ها در مبارزۀ ضد امپریالیستی هم پیمانان ما هستند. از تاریخ پنجمین کنگرۀ ما، ما ایران را بر اساس وضعیت ضد امپریالیستی آن داوری کردیم. شعار ما این است : برای اتحاد بین المللی جبهۀ ضد امپریالیسم.

در ایتالیا، بخش مهمی از مردم فکر می کنند که شورشیان علیه یک رژیم فاشیست می جنگند، یعنی رژیم اسد. برای آنها چه پاسخی دارید؟

اگر  ازتعریف فاشیسم شروع کنیم، به مفهوم جریانی ارتجاعی است که برای منافع سرمایه داری انحصاری از روش های خشونتبار استفاده می کند _ در سوریه سرمایه داری انحصاری حاکم نیست. خلاف تمام تصورات این شورشیان هستند که سرمایه داری بزرگ را نمایندگی می کنند. همان گونه که از تاریخ آموخته ایم، می دانیم که شورش ها همیشه انقلابی نیستند. به کنترا در نیکاراگوئه، فرانکیستها در اسپانیا فکر کنیم. از این نمونه ها بسیار هستند. ولی ایا مخالفان اسد همه ارتجاعی هستند؟ یا، همانگونه که منازعات داخلی بین ارتش آزاد سوریه و مبارزان جهاد طلب نشان می دهد، یا منازعات این روزهای اخیر بین کردها و جهاد طلبان، آیا می توانیم عنصر پیشگام و مترقی بین آنها یافت که بتوان با آنها گفتگو کرد؟

بین مخالفان، برخی از آنها چندین سال در زندان های سوریه زندانی بودند و ما برای آزاد سازی آنها مبارزه کردیم. با این وجود این نوع مخالفان اسد مخالف دخالت خارجی هستند. برخی از این مخالفان در ئمشق زندگی می کنند و ما در گفتگوی ملی با یکدیگر کار می کنیم. حتی  حیصم منا (1) از  کمیتۀ همکاری دموکراتیک استفاده از خشونت از سوی اپوزیسیون مسلح و به همین گونه مداخلۀ خارجی را محکوم کرده است. افراد دیگری مانند میشل کیلو(2) به چپ تعلق دارند، ولی به این آرمانها خیانت کردند ولی در هر صورت نمی توانند سرشت ارتجاعی شورش را متحول سازند.

شما چگونه تشدید اختلافات بین عربستان سعودی و قطر و بازتاب آن را در انشعابات  بین شورشیان مسلح توضیح می دهید؟

نفوذ قطر کاهش می یابد در حالی که نفوذ عربستان سعدی صعود می کند. موضوع زد و خور دبا کردها موضوع دیگری است. زد و خورد بین کردهای اتحادیۀ دموراتیک کرد و مبارزان جهاد طلب النصرت، ولی بین گروه های مختلف کرد نیز زد و خوردهائی روی داد.

برای فلسطینی هائی که در اردوگاه های پناهندگان در سوریه زندگی می کنند چه روی خواهد داد؟ 

اخیرا من با یکی از مسئولان سازمان آزادیبخش فلسطین ملاقاتی داشتم، او گفت : «اگرسوریه سقوط کند، خداحافظ فلسطین». حماس برخی موارد باش تاب واکنش نشان داد، اشتباهات زیادی مرتکب شد و به مشکلاتی چند دامن زد. می توانیم بگوئیم که سازمانی که به جهان اخوان المسلمین تعلق دار دبه منشأ خود بازگشت و از این پس زیر چتر کمک های قطر قرار گرفته است. ولی در عین حال برای آنها خطرناک است. حالا پس از رویدادهای مصر در غزه چه روی خواهد داد؟ اکثریت مبارزانی که وارد اردوگاه پناهندگان فلسطینی در سوریه شدند فلسطینی نبودند. اکثریت فلسطینی ها کاملا مخالف مداخلۀ خارجی در امور داخلی سوریه هستند. در یارموک 70 درصد ساکنان محل از اهالی بومی سوریه هستند، زیرا اردوگاه های پناهندگان در سوریه مثل کشورهای دیگر «گتو» نیست. در یارموک مبارزان حضور دارند ولی مردم سوریه آنجا را ترک کرده اند. کمیتۀ اجرائی سازمان آزادیبخش فلسطین دو بار به سوریه آمد تا در مورد حفاظت از اردوگاه های پناهندگان کسب اطلاع کند. یارموک در محاصرۀ النصرت با کمک حماس که سعی کرد ارتش را تحریک کند، ولی ارتش دستور دریافت کرده بود که واکنشی نشان ندهد.

در مورد اردن خیلی کم گفته می شود، ولی نقش اردن در بحران و جنگ داخلی سوریه کدام است؟

رژیم سلطنتی اردن همیشه با امپریالیست ها همکاری کرده است و فعالیت های اخوان المسلمین در آنجا از شدت خاصی برخوردار است. اردن حضور نظامی ایالات متحده در خاک خودش را پذیرفته و  مشخصا خاک اردن نقطۀ عزیمت چهارمین حمله علیه دمشق بود. 

 اسرائیل چه نقشی در سوریه به عهده دارد؟

 اسرائیل از شورشیان مسلح پشتیبانی می کند، ولی وقتی از دستیابی به اهدافش عاجز می ماند، هواپیماهای اسرائیلی وارد کارزار می شود. این روند در دمشق روی داد ولی همین چند روز پیش در بندر لاذقیه نیز به وقوع پیوست.

چگونه از این وضعیت تراژیک باید بیرون آمد؟

به هیچ وجه نمی توانیم انتظار پیشرفت یا برقراری دموکراسی داشتیم، در صورتی که در تهدید نیروهای خارجی به سر می بریم. شعار ما دفاع از حاکمیت ملی و شرایط زیستی مرد ماست. همانگونه که پیش از این نیز اعلام کردم، مهمترین مسئله برای توقف کشتار مردم سوریه ابتدا توقف کمک های کشورهای ارتجاعی و کشورهای امپریالیستی به شورشیان مسلح است. وقتی این کمک ها متوقف شد، می توانیم تمام این عملیات نظامی را متوقف کنیم، حتی از سوی دولت سوریه. و می توانیم روند دموکراسی سازی را با انتخابات پارلمانی آغاز کنیم و سپس اصلاحات سیاسی، یعنی راه کارهائی که در شرایط مبارزۀ مسلحانه امکان فراهم ساختن آن وجود ندارد. آیندۀ سیاسی سوریه توسط انتخابات و به ویژه انتخابات ریاست جمهوری 2014 تعیین خواهد شد. 

 


Source : PCF

منبع :

http ://www.michelcollon.info/Entretien-avec-Ammar-Bagdash.html

پی نوشت

1)      Haytham Menaa

2)      Michel Kilo








September 1st, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها